وجه به صحت جسم، و غفلت از صحت و روح
*قیاس بیماری نفس با بیماری جسم خطاست.
*عجیب است که برخی روز و شب را در علاج بیماری جسم صرف می کنند و معالجه نفس را سهل و اندک می دانند.
فصل هشتم: حصول ملکات نفسانیه به تکرار اعمال
*هر نفس در ابتدا از تمامی صفات خالیست. و تحقق هر صفت(چه صفات رذیله و چه صفات حمیده) به واسطه تکرار اعمال است.
*اثر هر عملی برای اولین بار کمتر از بار دوم است و به همین ترتیب بار سوم بیش از بار دوم .
*هرگاه کسى مراقبت احوال خود کند، و نظرى در اعمال و افعال خودکند و به دیده بصیرت در آن تامل نماید، به صفاتى که در آنجا رسوخ کرده اند بر می خورد، و اکثر مردم به جهت گرفتارىبه علایق دنیوی از نفوس خود غافلاند. اما چون زمان رحلت، دل ازمشاغل دنیویه فارغ و پرده طبیعت از مقابل دیده بصیرت برداشته شود، و نظر او بر لوح دل و صفحه نفس افتد.
"فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید"
"پسدر آن روز پرده از پیش دیده تو برداشته مىشود، و چشم تو تیز بین میگردد، و اعمالخود را مىبینى"
پس نتایج اعمال خود را معاینه میبیند، و ثمرات افکار و افعال خود را مشاهدهمىکند، و مىرسد به آنچه در کتاب کریم است که:
"و کل انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له یوم القیمة کتابا یلقیه منشورا اقرا کتابک کفى بنفسک الیوم علیک حسیبا"
"هر شخصى را لازم ساخته ایم عمل او را از خیر و شر در گردن او مانند «طوق» که از او جدا نمىشود.و در روز قیامت کتابى را کهاعمال او در آن ثبت استبه جهت او بیرون مىآوریم، در حالى که گشاده باشد و بر او عرضه شود، آنگاه به او گفته مىشود بخوان نامه عمل خود را، و کافى هستى تو از براىمحاسبه خود" .
علم بدون تزکیه، علم نیست
"و لا تدخل الملائکة بیتا فیه کلب"
"ملائکه داخل نمىشود بر خانهاى که در آن سگ باشد"
*اگر دل مملو از صفات رذیله باشند، ملائک که حامل علوم الهی اند ،چگونه وارد شوند.
*هرکس که تمامی عمر در پی کسب علوم کلامیه است و از پاک کردن نفس از رذائل غافل بوده ،در واقع از کسب علم واقعی بی بهره است.
* زیرا که علم حقیقى را بهجت و سرور و صفا و نورى است، و دلى را که نورعلم واقعى در آن داخل شد التفات به غیر او نمىکند.
* بدون تزکیه نفس و تصفیه قلب، عبادات ظاهریه رااثرى، و طاعات بدنیه را ثمرى نیست
"ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر"
"نماز، باز مىدارد نمازگزاران را از اعمال زشت و منکر"
*و حضرت فرمودند:
"الصلوة معراج المومن"
"به واسطه نماز مؤمن عروج مىکند به معارج قرب پروردگار"
پس اگر آنچه مىکنیم نماز باشد چرا بجز تنزل و هبوط از خود نمىیابیم؟
گرنه موش دزد در انبان ماست گندم اعمال چل ساله کجاست؟
اول اى جان دفع شر موش کن بعد از آن در جمع گندم جوش کن
* مثال کسانى که مواظبتبر عبادات جسمیه مىکنند، و صفاى دل و پاکى آن وظلمت نفس و ناپاکى آن را فراموش کردهاند، و التفاتى به آن نمىکنند مانند قبور مردگان است که ظاهر آن را زینت نمایند، و در باطن آن مردار گندیده پنهان است....
"فلسفه" حرف می آورد و "عرفان" سکوت.
آن عقل را بال و پر می دهد و این عقل را بال و پر می کند.
آن نور است و این نار.
آن درسی بود و این در سینه.
از آن دلشاد شوی و از این دلدار.
از آن خدا جو شوی و از این خدا خو.
آن به خدا کشاند و این به خدا رساند.
آن راه است و این مقصد.
آن شجر است و این ثمر.
آن فخر است و این فقر.
آن کجا و این کجا!
(هزار و یک نکته ،علامه حسن زاده آملی)