فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم
پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک
ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم
***انشاء الله در هر هفته در تمامی موضوعات مورد بحث ***
***دو بار بروز خواهم شد(شنبه ها و سه شنبه ها***(
-*-*- شدیداً هم منتظر نظرات سازنده شما دوستان عزیز هستم-*-*-
)خوشحال میشم اگر مطالبی مرتبط با موضوعات وبلاگ و یا هر هوضوعی که
برای مخاطبان مفید باشه رو به آدرس
tasnimabd63@yahoo.com
بفرستید(
کجا روم من از این در که خانه ام
اینجاست
کبوتر
تو ام و آشیانه ام اینجاست
اگر
چه بال و پر من شکسته اما شکر
نشسته
ام به سرایت که لانه ام اینجاست
دلم
گرفته بهانه برای دیدن تو
نمی
روم من از اینجا بهانه ام اینجاست
به
هر کرانه که رفتم دلم نشد آرام
بیا
بگو به دل من کرانه ام اینجاست
به
هر نشان که به من گفته شد سفر کردم
که
آخرین خبر و هم نشانه ام اینجاست
دلم
به هر سفری رفته باز برگشته
کجا
روم که دل جاودانه ام اینجاست
ترانه
های دل من فقط تو را جوید
که
صاحب نمک این ترانه ام اینجاست
اگر
دلم به دل تو مقیم گردیده
زپیش
دل نروم من که خانه ام اینجاست
جواد حیدری