احکام تقلید
احکام تقلید - راههاى سه گانه: احتیاط، اجتهاد، تقلید
س: آیا تقلید، صرفا یک مسأله عقلى است یا ادله شرعى نیز دارد؟
تقلید، ادله شرعى دارد و عقل نیز حکم مىکند که شخص نا آگاه به احکام دین باید به مجتهد جامع الشرایط مراجعه کند.
س: آیا کسى که در آموختن احکام دینىِ مورد نیاز خود کوتاهى مىکند، گناهکار است؟
اگر نیاموختن احکام به ترک واجب یا ارتکاب حرام بیانجامد، گناهکار است.
س: با توجه به اینکه در مسائلى که مجتهد اعلم قائل به وجوب احتیاط است، مىتوانیم به مجتهد اعلم بعد از وى مراجعه کنیم، اگر اعلم بعد از او نیز قائل به وجوب احتیاط در مسأله باشد، آیا رجوع به اعلم بعد از او جایز است؟ و اگر فتواى مجتهد سوم هم همانگونه بود، آیا مىتوان به اعلم بعد از آنان مراجعه کرد؟ و همینطور...، لطفا این مسأله را توضیح دهید.
در مسائلى که مجتهد اعلم فتوا ندارد، رجوع به مجتهدى که در آن مسأله احتیاط نکرده است و فتواى صریح دارد، با رعایت ترتیب الاعلم فالاعلم، اشکال ندارد.
برگرفته از رساله امام خمینی و استفتائات امام خامنه ای
حالا همت برتر و کار بیشتر، همت مضاعف و کار مضاعف بر این اساس باید انجام بگیرد. عرصههاى گوناگونى وجود دارد. ما نباید بگذاریم وقت بگذرد. هر سالى از سالهائى که دوران انقلاب گذرانده است، و در هر سالى هر ماهى، و در هر ماهى هر روزى، وزن و مقدارى دارد، ارزشى دارد؛ نباید این را از دست داد. ممکن است در هشت ماه از سال 88 که اشتغالات فتنهانگیزان بعضى از ذهنها را به خود مشغول کرد، برخى از کارها نیمهکاره مانده باشد؛ باید جبران بشود. باید حرکت، یک حرکت سریعى باشد. عرصههاى گوناگونى وجود دارد: عرصهى علم و تحقیق در درجهى اول، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتى در همهى زمینهها، علوم تجربى، علوم انسانى در همهى بخشهائى که براى کشور مورد نیاز است، بایستى همتشان را در تحقیق و علم افزایش بدهند؛ مراحل دورترى را در مقابل چشمشان و مد نظرشان قرار بدهند؛ کار را باید متراکمتر کنند.
من عرض کردم؛ باید جوانان ما همتشان این باشد که با گذشت یکى دو دههى دیگر، کشورشان را یک مرجع علمى براى دانشمندان جهان قرار بدهند. پس این شد همت مضاعف و کار مضاعف در عرصهى علم و تحقیق
بیانان حضرت امام خامنه ای-نوروز 89 -مشهد مقدس
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم
آخر سال کن که گدا را چه حاجت است
ارباب حاجتیم و زبان سال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است
آن شد که بار منت ملاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار
میداندت وظیفه تقاضا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است