فصل نهم: فایده علم اخلاق و برتری آن بر سایر علوم
* سعادت ابدی، از براى انسان موقوف استبه دفعاخلاق ذمیمه و اوصاف رذیله، و کسب ملکات ملکیه و صفات قدسیه.
* دفع اوصاف رذیله، و کسب ملکات ملکیه منوط است به شناختن رذائل صفات و فضائل ملکات، و جدا سازی نیک و بد آنها ازهم، و دانستن معالجاتى که در علم اخلاق از براى تهذیب نفس مقرر است.
* شرافت هر علمى به شرافت موضوع آن است.وموضوع این علم، نفس ناطقه انسانیه است.
*انسان هم می تواند پایین تر از حیوانات باشد("ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا") و هم می تواند بالاتر از فرشتگان قرار گیرد. و سبب خلقت باشد("لولاک لما خلقت الافلاک") و این به جهت اختلاف در صفات است نه به جهت اختلاف در جسمانیت.
اى نقد اصل و فرع ندانم چه گوهرى کز آسمان تو برتر و از خاک کمترى
*و علم اخلاق علمیست که انسان را از درجه دون حیوان به مقام فوق ملائک می رساند و دلیل شرافت آن علم اینست.
*بدن جهت حکمای سلف علم اخلاق را اول تعلیمخود قرار داده بودند، و اول به شاگردان خود این علم را مىآموختند.و تحصیل سایرعلوم را از براى کسى که تهذیب اخلاق نکرده بىثمر مىدانستند.
*همانگونه که اگر بدنی مریض است از خوردن غذای لذیذ و سالم هم جز آسیب چیزی نمی بیند،نفسی که در آن آلودگی و رزائل است از علوم به جز شر و فساد ثمری نمی بیند.
*به همین دلیل بیشتر کسانى که خود را از زمرهاهل علم مىشمرند، به مراتب حال ایشان از عوام بدتر، و دل ایشان سیاهتر است.
* علم بدون عمل گمراهى و ضلال، وتعلم بدون طاعت، خسران و وبال است.
*قول پیغمبر - صلى الله علیه و آله و سلم – است که:
"البلاهة ادنى الى الخلاص من فطانة بتراء".
"ابلهى و نادانى به نجات نزدیکتر است از زیرکى ناقص و ناتمام".
"*قصم ظهرى رجلان: عالم متهتک و جاهل متنسک".
"دو نفر پشت مرا شکستند:
یکى عالمى که پرده شریعت را درد و به علم خود عمل نکند، و دیگرى جاهلى که آداب عبادت را نداند و بدون علم عبادت کند" .
فصل دهم: تهذیب اخلاق و ثمره آن
* فایده علم اخلاق، پاک ساختن نفس است از صفات رذیله، و آراستن آن به ملکات جمیله، که از آن به «تهذیب اخلاق» تعبیرمىشود. و ثمره تهذیب اخلاق، رسیدن به خیر و سعادت ابدیه است
* اصلاح بعضى صفات یا در بعضى اوقات، اگر چه خالى از ثمر نیست، و لیکنموجب سعادت ابدیه نمىشود.همچنان که صحتبدن و نظام مملکت نیست مگر بهدفع جمیع امراض، و اصلاح جمیع طوایف و اشخاص در تمام اوقات.
سعید مطلق کیست
* «سعید مطلق» کسى است که: تمام صفات و افعال خود را به صورت ثابت و پایدار از تغییر احوال اصلاح نماید تا درآنها خللى راه نیابد و بد کردن مردمان با او، را از احسان و نیکوکارى بازندارد.و دشمنى نمودن دیگران با او در دوستى او خلل نرساند.
* «سعید مطلق» کسى است که:اگر آنچه به ایوب پیغمبر رسید به او رسد تغیر در احوالشحاصل نگردد.
"اهل التسبیح و التقدیس لا یبالون بالتربیع و التسدیس و الانسان بعد علو النفس لا یعتنى بالسعد و النحس"
"اهل ذکر پروردگار را، از «تربیع و تسدیس» (73) کواکب چه باک است، و ارباب نفوس قویه را از سعد و نحس فلک چه بیم."
امام صادق علیه السلام:
لِکُلِّ شَیءٍ أساسٌ وأساسُ الإسلامِ حُبُّنا أهلَ البَیتِ؛
هر
چیزى را شالودهاى است و شالوده اسلام ، دوستدارى ما اهل بیتاست
.
المحاسن، ج 1، ص 150
زیستن با قرآن و سپری نمودن ساعات عمــر با تلاوت آیاتش، یکی از راههای مؤثــر، برای قرآنی ساختن شخصیت است.زیرا قرآن خود یکی از صادقین است که بـرای صادق شدن نیازمند مصاحبت با او هستیم« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»(توبه/119) حال اگر بتوانیم این زیسـتن و بودن با قرآن را، قانونمند و روشمند سازیم در مدت زمان اندک، بیشترین نتایج را بدست خواهیم آورد.