نقطه ى شروع
حـفـظ جـزء اول قرآن از حفظ جزء دوم مشکل تر است , و حفظ جزء دوم از جزء سوم دشوارتر .
بدین سبب , یکى ازحافظان مى گوید: هرکه پنج جزء قرآن را حفظ کند , باید به حفظ کل قرآن امیدوار باشد . حـفـظ قـرآن در آغاز
کار دشوارتر است و هر چه پیش تر رویم ,دشوارى ها کم تر مى شود .
تثبیت محفوظات
نـگهدارى هر پدیده یى از ایجاد آن دشوارتر است . این قانون در[حفظ قرآن] نیز جارى است .
پس از مـرحـلـه ى دشـوار حـفظ, باید دراندیشه ى مرحله ى دشوارتر تثبیت محفوظات بود .
تثبیت آیات درذهن به چند شکل زیر انجام مى پذیرد: 1- تکرار 2- گوش سپردن به نوارهاى قرآنى 3- نوشتن آیات در این میان , نیرومندترین و مؤثرترین ابزار تکرار است که در بحث آینده از آن , سخن گفته خواهد شد . شیوه ى تکرار تکرار خود به شکل هاى گوناگونى نیز تحقق مى یابد, براى مثال مى توان به سه شیوه ى زیر اشاره کرد
قرائت در نماز
قـرائت قـرآن در نمازهاى واجب و مستحب , نوعى تکرار شمرده مى شود .
در نماز واجب باید بعد از سـوره ى حـمـد یـک سـوره ى کـامل قرائت شود, ولى در نماز مستحبى بعد از حمد هر مقدار آیه خوانده شود, کافى است و نماز صحیح است .
بااجراى این روش , مى توان به تکرار محفوظات قرآنى پرداخت و آن هارا در ذهن متقن و مستحکم ساخت.
عرضه بر دیگران
یـکـى از راه هاى تکرار محفوظات قرآنى , عرضه بر دیگران است .
حافظ قرآن هنگام عرضه به نقاط ابـهـام و ضـعـف خـود پـى مـى برد
ومحفوظاتش متقن ومستحکم مى گردد . پیامبر اسلام (ص ) کـه فـصـیـح تـریـن مـردم
اسـت و قـرآن را از جـبـرئیل دریافت مى کرد - در ماه رمضان هر سال محفوظاتش رابر
جبرئیل عرضه مى داشت .
صحابه
نیز محفوظات خویش را بر پیامبر عرضه مى کردند تا بردرستى اندوخته هاى قرآنى شان
مهر تایید زنند و اطمینان یابند .
حافظ
قرآن مى تواند با شرکت در محافل حفظ یا گزینش دوست به تکرار آیات بپردازد یا دست
کم محفوظات خود را بر یکى از بستگان و آشنایانش عرضه کند .
روش های موثر در حفظ آیات
تکرار
براى حفظ و استقرار آیات همانند, باید آن ها را چند برابرآیه هاى معمولى تکرار کرد.
روش مقایسه
[مـقـایـسـه ] یعنى کنار هم قرار دادن آیات همانند و به حافظه سپردن دقیق موارد اختلاف آن ها, بـراى مـثـال وقـتـى آیـه هـاى 136 بقره و 84 آل عمران را کنار هم مى نهیم و دقت مى کنیم , در مـى یـابـیـم که آیه ى 136 بقره کلمه ى [قولوا] دارد و آیه ى 84 آل عمران [قل ] دراولى [الى ] و در دیـگرى [على ] دیده مى شود . افزون براین , در اولى [اوتى ] دوبار تکرار شده است . پس این دوآیه در سه مورد با یکدیگراختلاف دارند .
وقتى آیات همانند را یک جا قرار دهیم و بایکدیگرمقایسه کنیم , در حافظه بهتر جاى مى گیرند و از دوام بیش ترى برخوردار مى شوند
روش تناسب
یـکى از بهترین و سودمندترین راه هاى حفظ آیات همانند, روش [تناسب صدر و ذیل ] است که در فـن بدیع [تمکین ] خوانده مى شود .
تمکین یعنى آن که ذیل آیه با صدر آن در معنا تناسب دارد,براى مثال درآیه 103 انعام مى خوانیم : لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و اللطیف الخبیر .
[ او خدا] را هیچ چشمى در نمى یابد و او بینندگان رامشاهده مى کند, و او نامرئى وآگاه است . بـى تـردیـد وقـتـى چـیـزى لطیف باشد چشم ها از دیدنش ناتوانند . بنابراین , کلمه ى [اللطیف ] با جـمـلـه ى [لاتدرکه الابصار] مناسبت دارد .
افزون براین , هرکس از حقیقت اشیا آگاه باشد, خبیر خوانده مى شود .
پس کلمه ى [الخبیر] با جمله ى [و هو یدرک الابصار] متناسب است .
در
آیه ى16 نساء نیز مى خوانیم : [و الذان یاءتیانها منکم فاذوهما فان تابا و اصلحا
فاعرضواعنهما ان اللّه کان توبا رحیما ] .
هـرکـس از مـسـلـمانان کردار ناشایست مرتکب شود چه زن چه مرد, آن ها را با سرزنش بیازارید .
چنانچه توبه کردند, متعرض آنها نشوید, زیراخداوند توبه ى خلق رامى پذیرد و مهربان است .
در صدر این آیه , جمله ى [فان تابا و اصلحا] و در پایان آن صفات [توابا] و[رحیما] ذکر شده است که با [تابا] و [اصلحا] تناسب دارد . البته گاه میان کلمات و عبارات صدر و ذیل آیه به ظاهر تناسبى مشاهده نمى شود, ولى با دقت و تامل بیش تر مى توان رگه هاى تناسب راشناسایى کرد .
روش قرداد
[ قرداد] یعنى رمزى که حافظ قرآن براى به خاطر سپردن دقیق آیات همانند درست مى کند .
البته ایـن رمز گاه معنا و مفهوم روشنى ندارد و تنهاحافظ را در تداعى الفاظ آیات یارى مى دهد, براى مثال در آیات 176 و 177 و 178 سوره ى آل عمران به ترتیب مى خوانیم : [ولایحزنک الذین ...
و لهم عذاب عظیم .
] ان الذین اشترو ...
و لهم عذاب الیم .
] و لایحسبن الذین ...
و لهم عذاب مهین .
] بـراى حـفظ آخر این آیات - که با یکدیگر همانند است - قرارداد[عام ] سودمند مى نماید .
سه حرف [ع ], [الف ] و [م ] به ترتیب حروف آغازین کلمات [عظیم ], [الیم ] و [مهین ] است و نشان مى دهد که ایـن کـلـمـات بـه تـرتیب [عظیم , الیم و مهین ] دراین سه آیه آمده است
در آیه ى154 آل عمران مى خوانیم : ثم انزل علیکم ...
و لیبتلى اللّه ما فى صدورکم و لیمحص ما فى قلوبکم ...
درایـن آیـه , کـلمه هاى [صدورکم ] و [قلوبکم ] به طور معمول اشتباه مى شود .
در این جا, مى توان مـقـدم بـودن حـرف [ص ] بـر [ق ] درحـروف الفبا را رمز قرار داد و در زمان تردید با توجه به این رمزدریافت که [صدورکم ] پیش از [قلوبکم ] قرار دارد .
این قراردادهابیش ترشخصى و مبهم است , ولى رمزهاى غیرمبهم و قابل استفاده براى همگان نیز وجود دارد که چند نمونه از آن عبارت است از:
1 - در قرآن همواره کلمه ى [ولى ] بر [نصیر] مقدم است , مانندآیات زیر:
و اللّه اعلم باعدائکم و کفى باللّه ولیا وکفى باللّه نصیرا .
واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا .
ومالکم من دون اللّه من ولی و لا نصیر .
2-در قرآن همیشه [سمیع ] پیش از [علیم ] آمده است , مانندآیات زیر:
ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم .
فسیکفیکهم اللّه و هو السمیع العلیم .
ان اللّه سمیع علیم .